انقلاب ایران

ساخت وبلاگ

در حالی که تمام تلاش برای پیروی از قوانین سبک استناد شده است ، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. اگر سوالی دارید ، لطفاً به کتابچه راهنمای مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.

ویراستاران ما آنچه را که شما ارسال کرده اید را مرور می کنند و تعیین می کنند که آیا مقاله را تجدید نظر کنید.

در حالی که تمام تلاش برای پیروی از قوانین سبک استناد شده است ، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. اگر سوالی دارید ، لطفاً به کتابچه راهنمای مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.

ویراستاران ما آنچه را که شما ارسال کرده اید را مرور می کنند و تعیین می کنند که آیا مقاله را تجدید نظر کنید.

Ruhollah Khomeini

تاریخ: ژانویه 1978 - 1 آوریل 1979.(نمایش بیشتر) مکان: ایران.(نمایش بیشتر) افراد کلیدی: روح الله خمینی محمد رضا شاه پهلوی.(بیشتر نشان بده، اطلاعات بیشتر)

انقلاب ایران ، که همچنین انقلاب اسلامی نامیده می شود ، Enqelāb-e Eslāmī ، قیام مردمی در ایران در سالهای 1978-79 که منجر به سرنگونی سلطنت در 11 فوریه 1979 شد و منجر به ایجاد یک جمهوری اسلامی شد.

مقدمه انقلاب

Reza Shah Pahlavi

انقلاب سال 1979 ، که ایرانیان را در بسیاری از گروه های مختلف اجتماعی گرد هم آورد ، ریشه در تاریخ طولانی ایران دارد. این گروه ها ، که شامل روحانیت ، مالکان زمین ، روشنفکران و بازرگانان بودند ، قبلاً در انقلاب قانون اساسی 11-1155 جمع شده بودند. تلاش برای اصلاحات رضایت بخش ، به طور مداوم در اثر افزایش مجدد تنش های اجتماعی و همچنین مداخلات خارجی روسیه ، انگلستان و بعداً ایالات متحده ، به طور مداوم خنثی می شد. انگلستان به رضا شاه پهلوی کمک کرد تا در سال 1921 یک سلطنت را تأسیس کند. به همراه روسیه ، ایالات متحده سپس رضا شاه را در سال 1941 به تبعید سوق داد و پسرش محمد رضا پهلوی تاج و تخت گرفت. در سال 1953 ، در میان مبارزات قدرت بین محمد رزا شاه و نخست وزیر محمد موتدغ ، آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) و سرویس اطلاعاتی مخفی ایالات متحده (MI6) کودتای علیه دولت موضه را انجام داد.

سالها بعد ، محمد رضا شاه مجلس را برکنار کرد و انقلاب سفید را راه اندازی کرد - یک برنامه نوسازی تهاجمی که ثروت و تأثیر صاحبان زمین و روحانیون را افزایش می داد ، اقتصادهای روستایی را مختل می کرد ، منجر به شهرنشینی سریع و غربی شدن شد و نگرانی های مربوط به دموکراسی و حقوق بشر را برانگیخت. این برنامه از نظر اقتصادی موفقیت آمیز بود ، اما مزایا به طور مساوی توزیع نمی شد ، اگرچه تأثیرات تحول آمیز بر هنجارها و نهادهای اجتماعی به طور گسترده ای احساس می شد. مخالفت با سیاست های شاه در دهه 1970 برجسته شد ، هنگامی که بی ثباتی و نوسانات پولی جهانی در مصرف نفت غربی ، اقتصاد این کشور را به طور جدی تهدید کرد ، که هنوز هم تا حد زیادی به سمت پروژه ها و برنامه های پر هزینه هدایت می شد. یک دهه از رشد اقتصادی خارق العاده ، هزینه های سنگین دولت و رونق قیمت نفت منجر به نرخ بالای تورم و رکود قدرت خرید ایرانیان و استاندارد زندگی شد.

علاوه بر افزایش مشکلات اقتصادی ، سرکوب اجتماعی و سیاسی توسط رژیم شاه در دهه 1970 افزایش یافت. رسانه ها برای مشارکت سیاسی حداقل و احزاب مخالف مانند جبهه ملی (ائتلاف سست ناسیونالیست ها ، روحانیون و احزاب چپ غیر جنگی) و حزب طرفدار اتحاد جماهیر شوروی ("توده ها") به حاشیه رانده یا غیرقانونی بودند. اعتراض اجتماعی و سیاسی غالباً با سانسور ، نظارت یا آزار و اذیت روبرو می شد و بازداشت و شکنجه غیرقانونی متداول بود.

برای اولین بار در بیش از نیم قرن ، روشنفکران سکولار - که بسیاری از آنها شیفته جذابیت پوپولیستی آیت الله روح الله خمینی ، استاد سابق فلسفه در قوم بودند که در سال 1964 پس از صحبت شدید در برابر اخیر شاه تبعید شده بودبرنامه اصلاحات - هدف خود را برای كاهش اقتدار و قدرت اولما شیعه (دانشمندان مذهبی) رها كرد و اظهار داشت كه با كمك علما ، شاه می تواند سرنگون شود.

در این محیط ، اعضای جبهه ملی ، حزب Tūdeh و گروه های مختلف پراکنده آنها اکنون با مخالفت گسترده ای با رژیم شاه به علما پیوستند. خمینی همچنان در تبعید درباره شرارت رژیم پهلوی موعظه کرد و شاه را به بی رحمانه و فرومایه به قدرتهای خارجی متهم کرد. هزاران نوار و نسخه های چاپی از سخنان خمینی در دهه 1970 به عنوان تعداد فزاینده ای از ایرانیان بیکار و کارگر-که عمدتا مهاجران جدید از حومه شهر بودند ، که از خلاء فرهنگی ایران مدرن ناامید شده بودند ، به ایران دوباره قاچاق شدند. علما برای راهنمایی. وابستگی شاه به ایالات متحده ، روابط نزدیک وی با اسرائیل-سپس درگیر خصومت های گسترده با کشورهای قریب به اتفاق مسلمان عربی بود-و سیاست های اقتصادی ناعادلانه رژیم وی برای تقویت قدرت لفاظی های مخالف با توده ها انجام می شود.

از نظر ظاهری ، با یک اقتصاد با سرعت در حال گسترش و یک زیرساخت به سرعت در حال نوسازی ، همه چیز در ایران به خوبی پیش می رفت. اما در کمی بیش از یک نسل ، ایران از یک جامعه سنتی ، محافظه کار و روستایی به یکی از جامعه های صنعتی ، مدرن و شهری تغییر کرده بود. این حس که در هر دو کشاورزی و صنعت خیلی زود تلاش شده است و دولت ، چه از طریق فساد و چه بی کفایتی ، نتوانسته است تمام آنچه را که وعده داده شده بود ، در تظاهرات علیه رژیم در سال 1978 تجلی داشته باشد.

انقلابی

در ژانویه سال 1978 ، از آنچه که آنها اظهارات توهین آمیز علیه خمینی در Eṭelāʿāt ، یک روزنامه Tehrān ، هزاران دانش آموز جوان مادراس (دانشکده مذهبی) انجام دادند ، مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. آنها هزاران جوان دیگر ایرانی - که عمدتاً مهاجران اخیر از حومه شهر بودند - که شروع به اعتراض به زیاده خواهی های رژیم کردند ، دنبال شدند. شاه ، که در اثر سرطان تضعیف شده و از سر و صدا ناگهانی خصومت علیه وی حیرت زده شده است ، بین امتیاز و سرکوب خالی شد و با فرض اینکه اعتراضات بخشی از یک توطئه بین المللی علیه وی است. بسیاری از مردم در اعتراضات ضد رژیم توسط نیروهای دولتی کشته شدند و فقط برای تقویت خشونت در یک کشور شیعه که شهادت نقش اساسی در بیان مذهبی داشت ، خدمت کردند. تلفات به دنبال تظاهرات برای بزرگداشت نقطه عطف 40 روزه عزاداری در سنت شیعه بود ، و تلفات بیشتر در آن اعتراضات ، مرگ و میر و اعتراض به پیشروی یکدیگر رخ داد. بنابراین ، علی رغم تمام تلاش های دولت ، چرخه خشونت آغاز شد که در آن هر مرگ و میر اعتراض بیشتری را به وجود آورد ، و تمام اعتراضات - از سمت چپ سکولار و راست مذهبی - تحت پوشش اسلام شیعه قرار گرفت و توسط جنجال انقلابی Cry Cry Allāhuاکبر ("خدا عالی است") ، که می توان در اعتراضات شنید و عصرها از پشت بام ها صادر شد.

خشونت و اختلال همچنان به تشدید ادامه داد. در 8 سپتامبر ، رژیم قانون نظامی را وضع کرد و سربازان علیه تظاهرکنندگان در تهورن آتش گرفتند و ده ها یا صدها نفر را کشتند. هفته ها بعد ، کارگران دولتی شروع به اعتصاب کردند. در تاریخ 31 اکتبر ، کارگران نفت نیز اعتصاب کردند و صنعت نفت را متوقف کردند. تظاهرات همچنان به رشد خود ادامه داد. در 10 دسامبر ، صدها هزار معترض فقط به خیابان های تهور رفتند.

خمینی در حین تبعید خود ، این صعود از مخالفت ها - اول از عراق و پس از سال 1978 از فرانسه - را با هماهنگی از ربودن شاه هماهنگ کرد. در ژانویه سال 1979 ، در آنچه که رسماً به عنوان "تعطیلات" توصیف شد ، شاه و خانواده وی از ایران گریختند. شورای ریجنسی که برای اداره این کشور در غیبت شاه تأسیس شد ، نتوانست عملکرد خود را انجام دهد ، و نخست وزیر شاهپور باختیار ، که به عجله توسط شاه قبل از عزیمت وی منصوب شد ، ناتوان از سازش با همکاران سابق ملی خود یا خمینی بود. جمعیت بیش از یک میلیون نفر در تهور نشان دادند ، و این جذابیت گسترده ای از خمینی را نشان می داد ، که در میان 1 فوریه در میان شادی وحشی وارد ایران شد. باختیار مخفی شد و سرانجام برای یافتن تبعید در فرانسه.

فارکس در ایران...
ما را در سایت فارکس در ایران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدرضا گلزار بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 3 فروردين 1402 ساعت: 22:42